خواستن و خاستن
نمایشگاه انفرادی نقاشی
هنرمند: مینا دیده بان
مادرم را چون بافته ای می بافم
و می شکافم ...
خون می پاشد ...
بوی مردار ماهی، دریا را در بر می گیرد و نور می گریزد ...
زهدانی که شکافته نشد،
دردی شد که به تنهایی باید آن را می چشیدم ...
من به طلب رنج زایش آمدم ...
رنج زایش بر تو باریده؟
یا چون من به انتظار دعای ماهیانی هنوز؟
هنوز انتظار می کشی به تعمید خون؟
به آدمیانی که به گشودنش قرن هاست امید دارند؟
آیا ترس از رنجِ تنهایی نیست
که مرا دراین خطوط مبهم گرفتار کرده؟
خط هایی که می دانم لحظاتی نوید رستگاری می دهند
و لحظاتی حیاتِ برخاستن ...
... که تنها ماهیان، تنهای این عمقِ بی نوراند
و دهانشان گشوده به دعا ...
و خراشیده از زخم برخواستن ....
که ماهیان شاهدان رنج اند ...
که خیال شان میان خط ها ...
و چین ها ...
وچروک ها ...
تنها و تنها بر دلِ مادران این دیار خنج می کشد ...
من و تو پناه آورده ایم به این تیره گی ...
به این خلوت ...
تا شکافنده نوری باشیم که از میان فریادمان می گذرد ...
مینا دیده بان
Skills
- نقاشی